هر شب که خواب در نگهم لانه می‌کند

 

هر شب که خواب
در نگهم لانه می‌کند
یاد تو سخت،
در دل من خانه می‌کند
شب خسته و غمین
به تنم تیغ می‌کشد
غم با سکوت،
روی به کاشانه می‌کند
بی تو،
بهار سبز وجودم شکفته نیست
پائیز زرد،-
رقص به گُلخانه می‌کند
چشمت شرابخانه ی مردان بی سحر
هر دم شراب در دلِ پیمانه می‌کند
نا مرد و دل سیاه و دو رنگ است روزگار
ما را سیاه گوشه ی میخانه می‌کند
هر دم کلنگ مرگ به پی می‌خورد مرا
آبادی مرا-
زچه ویرانه می‌کند
سیمای قلب من، همه «آماج» یاد توست
یادت مرا ببین،-
که چه دیوانه می کند

مهدی اخوان لنگرودی